سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«کشکول»
گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]
>>محمد سوری ( چهارشنبه 86/1/1 :: ساعت 6:54 صبح)




جشن سوری (چهار شنبه سوری)







یک رشته از جشن های آریایی از اقوام هندی ,
ایرانی و اروپایی جشن های آتش است . منظور از جشن آتش جشن هایی است که با
افروختن آتش جهت سور و سرور شادمانی اغاز و اعلام می شده است که از میان
آنها میتوان به جشن سده در پایان زمستان بزرگ (10 بهمن ) جشن
سوری
در روزهای آخرین سال و جشن آذرگان در نهم آذر اشاره کرد
.





واژه سوری فارسی,
در پهلوی به گونه سوریک صفت است و چون
سور به معنی سرخ و ایک پسوند صفت می باشد .
و با هم معنی سرخ و سرخ رنگ می دهند چنانکه
گل سوری به معنی گل سرخ است و این جشن را جشن سوری گفته اند از آن جهت که
عنصر اصلی آن افروختن آتش سرخ بوده است
.






هنگام
دقیق جشن سوری در پایان سال چه وقت بوده است



؟
آنکه
مسلم است شب چهار شنبه نبوده .چون در
تقویم و روز شماری ایرانیان , شنبه و چهارشنبه و جمعه وجود نداشته در روز
شمار زرتشتی هر سال به 12 ماه تقسیم می شده و هر ماه درست بی کم و کاست
30 روز داشته که هر روز با ذکر نام خود شناخته می شده . آنگاه جهت حساب
کبیسه , پنج روز به انتهای سال می افزودند و هر روز به نام یکی از گاثاها
(سروده های حضرت زرتشت ) شناخته می شد . و این پنج روز را پنجه ,خمسه ,
پنجه دزدیده و ... می گفتند .











پس در یکی از
چند شب آخرسال , ایرانیان جشن سوری را که عادت و سنتی قدیم بود با آتش افروزی
همگانی برپا می کردنند .اما چون اساس تقسیم در روز شماری بر آن پایه نبود که
ماه را به چهار هفته با نام های کنونی روزها بخش کنند پس لاجرم در شب چهارشنبه
آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برپا نمی شده . روز شمار کنونی بر اثر ورود اعراب به
ایران باب شد و بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده برپا بوده مصادف با شب
چهارشنبه شده

و چون در روز شمار تازیان چهارشنبه نحس و نا مبارک و
بدیمن محسوب بوده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال رابا جشن سوری به
شادمانی پرداخته و بدین وسیله می کوشیدند نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند
منوچهر دامغانی میگوید :







چهارشنبه که روز بلاست باده بخور بساتکین می
خور تا به عافیت بگذرد










البته
این که چرا شب چهار شنبه برای چنین جشنی که برگرفته از سنت ها و آداب و
رسوم ایران کهن است انتخاب شده است دلایلی دارد . یکی از دلیل وابسته به یک
شخصیت تاریخی شیعی است که آن هم جنبه ایرانی دارد چون مختار سردار
معروف عرب , کسی است که به خون



خواهی امام حسین (ع) و یارانش که در کربلا با مظلومیت و شقاوت شهید
شدند قیام کرد و انتقام خون آنان را بازستاند به موجب این خبر مختار پس از
حادثه کربلا هنگامی که از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام
کرد و
برای انکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و
بر کفار بتازد دستور داد که شیعیان به بالای بام خانه های خود آتش بیفروزند
تا موافق و مخالف از هم تمیز داده شوند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه
آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتش افروزی را در شب
چهارشنبه آخر سال اجرا کنند
.






از سوی
دیگر این پرسش پیش می آید که جشن سوری ایرانیان چگونه می توانست زداینده و
برطرف کننده بد بختی و نحوست شود . آتش در نظر
ایرانیان مظهر روشنی ,پاکی , طراوت ,سازندگی , زندگی , سلامت و تندرستی و
در نهایت مظهر خداوند است .


بیماریها زشتی ها , بدیها و همه آفات و
بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت جای دارند . به همین جهت است که اهریمن مظهر
تاریکی و ظلمت است . به اعتقادایرانیان هرگاه آتش افروخته می شود بیماری ,
فقر , بدبختی , ناکامی و همه بدی ها و زشتی ها محو و ناپدید می شوند چون از
آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند پس افروختن آتش به طور کنایه راه یافتن
روشنی معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از
میان بر میدارد . به همین جهت جشن سوری را در آخر سال برگزار کردند تا سال
نو را خوش و خرم شاد کام باشند .







اما
چنان چه گذشت در سال350 هجری هنوز شکل و هنگام اصلی جشن حفظ شده و موسوم به
جشن سوری بوده . اما به طور تحقیق میتوان گفت تاریخ برگزاری جشن سوری در
ایران باستان از سه مرحله بیرون نیست : اول در شب بیست و ششم از ماه اسفند
, یعنی در نخستین شب از پنجه کوچک یا نخستین شب از ده شب و روز فرودگان .
دوم اولین شب پنجه بزرگ یا پنجه وه که پنج روز کبیسه است و نخستین
شب و روز جشن همسپتمدم و آخرین گاهنبار محسوب می شود دانست . سوم
در آخرین شب سال قرار داد که جشن اصلی همسپتمدم که آخرین گاهنبار و
جشن آفرینش انسان است .






از علت
های آتش افروزی می توان به چند نکته اشاره کرد: نخست آنکه علت جشن و آتش
افروزی برای جشن فرودگان است .فروهر ها به مدت ده شبانه روز از جایگاه
اصلی شان در آسمان به شهر و دیار و خانِمان خود فرود آمده و میان
بازماندگان زندگی میکنند . روز بیست و پنجم اسفند که در شب آن یعنی شب بیست
و ششم فروهر ها یا روان در گذشتگان فرود می آیند و مردم تا پیش از این موعد
با دقت به رفت و روب و تمیز کردن خانه و زندگی می پردازند . گرمابه رفته و
شست و شو می کنند . پوشاک نو و تمیز به تن کرده و در اتاق ها به ویژه اتاق
در گذشتگان خانه نقل , نبات , شیرینی , میوه , گل ,سبزی و کتاب مقدس و شمع
روشن کرده و در سفره چوب های خوشبو می نهند .کدورت ها را برطرف کرده و به
صلح و آشتی بدل میکنند . به آن امید که چون روانان فرود آمدند شاد باشند و
راضی از بازماندگان و به دعا و برکت دادنشان بپردازند .





دوم یکی
از واجبات و سنت های معمول , آتش افروختن بر سر بام ها و در کوی و برزن
بوده است . جشن ده روزه فرودگان مطابق با هر جشن دیگر با افروختن آتش و
نیایش های ویژه معمول بوده است . اما علت اصلی افروختن آتش که نشانه
شادمانی و ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بوده است و دیگر آنکه آتش راهنمایی
باشد برای ارواح تا در روشنایی و فروغ آن به خانه های خود در آیند . البته
در پشت بام در کنار آتش خوراک های ویژه ای نیز می نهادند .






ایام جشن فرودگان پنج روز کبیسه سال بوده است .
خود این پنج روز میان ایرانیان باستان آغاز جشنی بسیار بزرک به شمار می
رفته که هر روز نامی داشته برابر با پنج بخش از سورده های زرتشت یا گاثاها
.





این پنج
روز از چند لحاظ بسیار مقدس و ایام شادمانی به شمار رفته اند . اول آنکه
کبیسه یا بهریزک و پنج روز افزون از سال محسوب می شد یا روز های گاتا که
مقدس بودند . دوم ایام فرودگان یا نزول فروهر ها به شمار میرفته اند (جشن
فرودینگان) . سوم پنج روز جشن گاهنبار همسپتمدم بودند که به موجب سنت ,
خلقت انسان در این روزها به مرحله عمل رسیده بود .اما چون در دوران اسلامی
ایران چنانکه گذشت هفته و هفت روز هفته و شنبه و... چهارشنبه وجود داشت جشن
مذبور را به چهارشنبه آخر سال در آوردند که در گاه شماری اعراب روزی نحس و
بد شگون بود این جشن را در این شب برگزار کردند تا با شادمانی و دعا به
درگاه خداوند از شومی و نحسی این روز بکاهند.





از دیگر
روسومات جشن سوری میتوان به اهدای نذور و فدیه به ارواح و فروهر ها یاد کرد
که بیشتر به صورت لرک (آجیل مشکل گشا یا آجیل هفت مغز ) و مراسم فال
کوزه , کجاوه بازی , بخت گشائی دختران, آش نذری , کوزه شکنی و … بوده نام
برد که هرکدام در جای خود بحث و فلسفه مفصلی دارد و دیگر آنکه مراسم جشن
سوری در شهر های مختلف ایران زمین به گونه های متفاوت برگزار می شده و می
شود ولی آتش در تمامی این جشن ها رکن اصلی مراسم می باشد.





در ذیل گوشه
ای از مراسمات چند شهر ذکر میگردد:








رسوم مردم
عامه در نواحی مختلف ایران
















خراسان :


روایت
مشهوری که در باب چهارشنبه سوری وجود دارد و اکثر خراسانیها به آن معتقدند
این است که مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی
شهدای کربلا قیام کرد برای اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر
کفار بتازد دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانه ی خود آتش روشن کنند و
این شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از این به بعد بین ایرانیان
مراسم آتش افروزی را در شب چهارشنبه ی آخر سال اجرا می کنند.





خراسانیها
در شب چهارشنبه سوری نزدیک غروب آفتاب هفت یا سه بوته آتش در وسط کوچه و یا
در صحن حیاط گذاشته و برای دفع پلیدیها از روی آن می پرند و می خوانند:





زردی ما از
تو سرخی تو از ما






زنهایی که
بچه کوچک وشیرخوار دارند آنها را بغل کرده و از روی آتش رد میکنند.





پس از آن می
گذارند آتش تا آخر بسوزد زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آنرا بد می
دانند .بعد از خاکستر شدن یکی از اعضا خانواده خاکسترش را می برد سر چهار
راه می ریزد تا باد ببرد .





پس از مراسم
آتش افروزی برای دفع قضا و بلا مقداری زغال ( که علامت سیاه بختی است ) و
اندکی نمک (شور چشمی) و یک سکه ( کوچکترین سکه رایج کشور-نشانه تنگدستی) را
در کوزه ی سفالینی انداخته و هر یک از افراد خانواده یکبار دور سر می
گرداند و نفر آخر آنرا بالای بام برده و آنرا به میان کوچه پرتاب می کند.





خراسانیها
در شب چهارشنبه آخر سال کوزه های کهنه که در خانه دارند را می شکنند و کوزه
ی نو می خرند و برای تکمیل عیش خود در صورت داشتن استطاعت چهار رنگ پلو
درست می کنند .((رشته پلو – ماش پلو – زرشک پلو – عدس پلو ))






مردم
سروستان :





در در غروب
آخرین چهارشنبه سال مراسمی بسیار ساده بر پا می شود به این ترتیب که توی
کوچه ها و میدانها خرمن و خار و گون آماده را با کبریت می افروزند وهمه با
سرور و شادی از کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و با هر پرشی این شعر را می
خوانند:





هاجنگ شیر ،
هاجنگ شیر ، بالا بی شین ، پاین بی شین ، خودشیر اومد رسید.





بعضی هم می
گویند: سرخی تو از من ، زردی من از تو .


بچه ها قطعه
های درشت زغال را با نفت آغشته سپس آتش می زنند و چون گوی بسوی هم می رانند
، گلوله ی آتشین ، نفیر کشان سینه ی هوا را می شکافد و به طرف دشمن حرکت می
کنند ، دشمن خودش را کنار می کند . همینکه زغال به زمین افتاد یا خاموش می
شود یا از هم می پاشد .






مردم سیرجان
:





نزدیک غروب
شخصی از اعضا خانواده سبوئی را آب کرده و درون آن مقداری دانه جو و برگ سبز
و یک عدد سکه می انداخت و در حالیکه آنرا زیر بغل گرفته سه مرتبه دور حیاط
منزل می گشت و می گفت ((غم بر و شادی بیا حنت برو روزی بیا)) بعد آنرا خارج
از خانه یا از بالای پشت بام به پایین پرت می کرده . سکه را عابرین غریبه
از روی زمین بر می داشتند و جنبه صدقه داشته است .





اگر سکه را
زن بر می داشت به فال نیک می گرفتند و می گفتند ((زمونه به کام ماست)) و
اگر مرد بر می داشت برعکس تعبیر می کردند.





بعد از شکست
کوزه در بیرون منزل بین چهار کوچه آتشی می افروختند و کنار آن ظرف آبی می
گذاشتند و از روی آب و آتش می پریدند. بعد با همان آب آتش را خاموش می
کردند تا بدینگونه خشم و ناراحتی را نابود کنند . پختن آش رشته در چهارشنبه
سوری رسم بود و آنرا بین 5 تا 7 خانواده پخش می کردند .









===========
منبع: گروه روزنه

  نوشته های دیگران ()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 11
بازدید دیروز:  8
مجموع بازدیدها:  134855
منوها
» درباره خودم «


«کشکول»

» آرشیو مطالب «

اسفند 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر 86
شهریور 86
پاییز 1386
تابستان 1386

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

حاج جمال
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار

» لوگوی دوستان «