نوشتار
حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است ؛
الف ) تعریف عشق
نویسنده پس از آنکه از قول مولانا و محی الدین عربی می آورد
که هر کس عشق را تعریف کند ، آن را نشناخته است ، تعریف مرحوم
دهخدا از عشق را آورده و نهایتا سخن سهروردی را نقل می کند که
عشق افراط الحب ( محبت شدید ) است . نکتة مهمی که در ارتباط
عاشقانه بین دختر و پسر مفید و قابل توجه است اینکه از نگاه ابن
مسکویه رازی ، عشق افراط در محبت است و از دوستی خاص تر و
محدودتر است و عشق جز بین دو نفر امکان ندارد .
اما عشق از
سویی « شیفتگی » که محبت شدید اما یک طرفه است متمایز است و از
سویی دیگر : عشق از « هوس » که ترابط بین افراد فراوان است ،
متمایز می شود . کلام و نگاه عاشقانه ، صادقانه و خالصانه است
اما کلام و نگاه هوس آلود مبتنی بر دروغ ، ریا و نفاق است . محور
عشق ، دگر خواهی است و محور و مدار هوس ، خودخواهی و ...
در
این مقاله بدون بحث از حسن و قبح عشق ، عشق در معنای محبت شدید
بین دو فرد بعنوان یک واقعیت ( Fact ) بیرونی و برخی ابعاد و
اوصاف و شرایط آن مورد توجه و بحث قرار می گیرد .
ب ) اقسام
عشق
عشق در یک معنا به دو قسم حقیقی و مجازی تقسیم می شود .
در عشق حقیقی ، محبوب خداوند و صفات و افعال اوست و لکن در عشق مجازی
محبوب و معشوق ، ظواهر دنیوی است و رابطة عاشقانة دختر و پسر نیز
از اقسام عشق مجازی و از مصادیق عشق زمینی محسوب می گردد.
از
نگاهـی دیگر مجموعة روابط عاشقانة زن و مرد در چهار شکـل « عشق
مرد به مرد ، مرد به زن ، زن به زن ، زن به مـرد » خلاصـه می شود
. در روابط دختر و پسر یک شکل ( یعنی عاشق پسر و معشوق دختر )
بسیار کثیرالمصداق تر و متدوال تر است ، زیرا ؛
اولا : زن از
مرد و به تبع آن دختران از پسران زیباترند و زیبایی نیز عشق
آفرین است . از آنجا که زنان و دختران در مقایسه با مردان و
پسران عموما و غالبا زیباترند و در نتیجه مجذوب ، محبوب و معشوق
پسران واقع می شوند .
ثانیا : شاید در فلسفة چنین زیبایی
برای دختران در مقابل پسران بتوان گفت که خالق آدمیان ، از آن رو
جنسی را بر جنس دیگر ترجیح داد که تـوازن بین این دو جنس در بعد
« جسمـی» برقرار گردد . اگر آدمـیان دارای سه بعد « قلب و دل » ،
« عقـل » و « جسم » اند ، غالبا پسران از دختران در حوزة جسمی
نیرومند تر و قوی ترند ، اما زیباتر بودن دختران از پسران باعث
می شود که پسران با همة قدرت ، ادعا و... اسیر دختران شوند و در
روابط عاشقانه برای آنها فداکاری کنند ...
ثالثا : هویت جنسی
دختر و پسر همسان نیست ( گر چه هویت انسانی برابر دارند ) و چون
دختران زیباترند ، اگر زیبایی های خود را نابجا عرضه کنند ، هم
ارزان فروخته می شوند و هم ممکن است برایشان خطرساز باشد . از
این رو پوشش برای دختران جوان و مؤمنه توصیه شده است و فلسفة حکم
حجاب و پوشش را باید در زیبایی دختران نسبت به پسران
دید.
رابعا : از آنجا که عشق و زیبایی قرین یکدیگرند و نیز
دختران مظهر و نماد زیبایی اند ، از این رو حتی در توصیف و بیان
زیبایی معشوق حقیقی نیز از ویژگی های زنان و دختران ( چشم ، ابرو
، لب ، خال ، زلف ، گیسو و ... ) بهره برده اند .
کتمان یا
اعلان عشق
در احادیث شیعی « کتمان عشق » مورد توجه قرار
گرفته و آمده است : آنکه عاشق گردد ، پس آن را کتمان کند و عفیف
بماند و بمیرد ، شهید است . و یا : کسی که عاشق شود و آن را
کتمان کند و عفیف بماند و صبر کند ، غفران خدا برای اوست و او را
داخل بهشت می کند.
چند نکته از احادیث فوق قابل استنتاج است
:
1) تعبیر عف یعنی عفیف و پاک بودن عشق ، مربوط به عشق مجازی
است و عشق حقیقی آلوده و غیر عفیف نمی تواند باشد . پس مراد از
عشق در این روایات ، حداقل عشق مجازی نیز هست .
2) این احادیث
تصریح ندارند که عاشق ، عشق را از چه کسانی مخفی دارد . پاسخ
صحیح تر آن است که فرد عاشق ، عشق خود را نه از معشوق ، بلکه
نسبت به دیگران کتمان کند و بپوشاند و پرده دری نکند . این تلقی
از آن رو اهمیت دارد که عشق را معارض نیک نامی و قرین با پرده
دری می دانند . به قول حافظ :
ای دل اندر عاشقی تو نام
نیکو ترک
کن که
ابتدای عشق رسوایی و بدنامی است آن
و به قول سعدی
: سعدیا دور نیک نامی
رفت
نوبت عاشقی است یک چندی
3) تأکیـد برعشق کتمان شده و قرین با
عفاف برای کسب بالاترین درجه و مقام ( رسیدن به مقام شهادت ) ،
به معنای مراتب پائین تر و کم امتیاز تر عشق مجازی نیست ، مثلا
اگر عاشقی با رعایت عفاف ، در رعایت شرط کتمان کاملا موفق نباشد
، گر چه اجر شهید ندارد ، اما معلوم نیست این عشق را بتوان مطرود
و مذموم تلقی نمود.
4) گاهی شکل ظهور و محمل تجلی عشق برای
رعایت عشق ، محمل های موجه و مقبول است . مثلا در عین اینکه دختر
و پسری سوزها و گدازها ، بی خوابی ها ، آتش ها و .. را واجدند ،
اما این معاشقه بین آنها در قالب کار اداری ، علمی ـ پژوهشی ،
فعالیت های اجتماعی و… ظهور و نمود پیدا می کند .
5) علاوه بر
دو راه « بی عشقـی و نیک نامی » و « عاشقی و رسوایی و بدنامی »
می توان گـروه و گزینة سومی فرض نمـود که هم عاشق اند و هم با
کتمان سر ، نیک نام و سالم می مانند . این نگاه به عشق چقدر با
روابط ناسالم هوس آلود که نام عشق بر آن می نهند و در جامعة ما
وجود دارد ، متفاوت است .
د ) علم قبل از عشق و بعد از آن
اگر مرکزی ترین و محوری ترین بحث در روابط دختر و پسر ، عشق
و رابطة عاشقانه است ـ زیرا بنیاد خانواده نیاز به وجود عشق دارد
ـ اما مهم ترین ویژگی عشق ، ارتباط آن با علم و آگاهی است . علم
و عشق از دو جهت رابطه دارند : علم پس از عشق و قبل از آن .
علم پس از عشق بدین معنی است که دختر و پسری از شکل گیری
رابطة عاشقانه ، نسبت به هم شناخت ، آگاهی و علم پیدا کنند . به
تعبیر حضرت امیر در نهج البلاغه ( خطبه 109 ) کسی که عاشق چیزی
شود ، چشم اش کج و قلب اش مریض می شود و با چشم غیر درست می بیند
و با گوش ناشنوا می شنود . علم پس از عشق چندان معتبر و دقیق
نیست و چنین رابطة عاشقانه ای اگر در همین سطح بماند ، آسیب پذیر
است.
اما علم قبل از عشق ، یعنی قبل از آنکه دختر و پسری به
یکدیرگ دل بسپارند ، باید آگاهانه و با شناخت و علم از یکدیگر به
هم نزدیک شوند . اگر رابطة عاشقانه متکی به آگاهی های لازم فردی
و اجتماعی مخاطب باشد ، این رابطه به زودی آسیب نمی بیند و در
صورت تأسیس خانواده به تبع آن نیز ، این خانواده پایدار و آرام و
ماندگار خواهد بود.
هـ ) نتیجه گیری
1) در یک نگاه می
توان گفت که دختر و پسر برای یکدیگر خلق شده و در کنار هم مکمل
یکدیگرند . ولی برای اینکه این تعامل شکل سالم بگیرد ، اولا :
باید در قالب عشق باشد و از این دوستی های ناسالم و ارتباطات
فاسد رهایی پیدا کنیم . ثانیا : باید بدانیم که سالم ترین
ارتباطات دختر و پسر در فضای خانواده ثمر داده و نمود می یابد .
از این رو بهترین رابطة عاشقانه دختر و پسر ، آن شکلی است که
منتج به نهاد مقدس خانواده شود ؛ از نیازهای دختران و پسران ،
نیازهای جنسی است و مدعا آن است که تنها یک دختر و یک پسر در
قالب موجه و مشروع می توانند نیاز جنسی خود را برآورده نمایند و
این بستر مناسب ، خانواده است .
2) جدای از نگاه های مذموم
امثال امام محمد غزالی و ملامحسن فیض کاشانی به عشق ، می توان
گفت که بهترین و عمیق ترین غذای دل ، عشق است . اما باید به قول
دکتر علی شریعتی بین عشق و ایمان پل زد تا از آفات آن مصون ماند
. شریعتی ایمان بی عشق را زندانی پر از زنجیر و غـل و بند می
داند که روح را می میراند و دل را ویرانه می سازد . ( گفتگوهای
تنهایی ، ص 86 ) .
همان گونه که عشق بی ایمان آسیب زا است ،
در آسیب شناسی روابط عاشقانة دختر و پسر باید توجه داشت که عشق
مبتنی بر جهل و عـدم آگاهی و صرفا متکی بر احساس نیز سوزنـده است
و ممکن است منجر به شکست در روابط عاشقانه شود . از این رو هرگز
نباید به داده های محصول عشق بسنده نمود و پیش از ورود به فضای
عشق ، نباید آن را آسان گرفت که به قول حافظ :
الا یا ایها
الساقی ادر کاسا و
ناولها
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
در
دانشگاه استنفورد ، استاد در حال شرح دادن مفهموم
بازاریابی به دانشجویان خود بود
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله
میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من
ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی
مستقیم
شما در یک مهمانی به همراه
دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش
خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش
دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر
ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن
تبلیغات
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله
میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش
تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با
من ازدواج کن" ، به این میگن
بازاریابی تلفنی
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله
کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به
یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از
روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو
باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین
و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من
ازدواج می کنی؟" ، به این میگن
روابط عمومی
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و
میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می
کنی؟" ، به این می گن
شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله
میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من
ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما
می کنه ، به این میگن پس
زدگی توسط مشتری
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله
میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من
ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می
کنه ، به این می گن شکاف
بین عرضه و تقاضا
شما در یک مهمانی ، یک دختر
بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل
از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به
دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج
کن" به این میگن از بین
رفتن سهم توسط رقبا